تو کدوم کوهی که خورشید
از تو چشم تو می تابه
چشمه چشمه ابر ایثار
روی سینه ی تو خوابه
تو کدوم خلیج سبزی
که عمیق ، اما زلاله
مثل آینه پاک و روشن
مهربون مثل خیاله
کاش از اول می دونستم
که تو صندوقچه ی قلبت
مرهمی داری برای
زخم این همیشه خسته
کاش از اول می دونستم
که تو دستای نجیبت
کلیدی داری برای
درای همیشه بسته
تو به قصه ها می مونی
ساده اما حیرت آور
شوق تکرار تو دارم
وقتی می رسم به آخر
تو پلی ، پل رسیدن
روی گردابه ی تردید
منو رد می کنی از رود
منو می بری به خورشید
من از اونور شکستن
گنگ و بی رمق گذشتم
تن به رؤیاها سپرده
رفتم ، از شفق گذشتم
رفتم و رفتم و رفتم
سایه مو بردم و بردم
خسته بودم و شکسته
خودم رو به شب سپردم
من رو از شبم جدا کن
نمی خوام تو شب بمیرم
دوست دارم که پیش چشمات
بوسه از خورشید بگیرم
دوست دارم که نوشدارو
واسه این شکسته باشی
تا دم مردن پناه
این غریب خسته باشی
هوای حرف تو آدم را عبور میدهد از کوچه باغهای حکایت..........!!!
تو چه حسی هستی ........؟
هر کاری کردم نتونستم بفهمم کی هستی ...
خیلی قشنگ بود...
همین(:
ممنون از اینکه سر زدی
تو به قصه ها شبیهی / ساده ما حیرت آور/ شوق تکرار تو دارم / وقتی می رسم به اخر ...... خیلی این اهنگ و دوست دارم . پر از احساس و سادگیه ...
چرا دیگه جای اسمت نمی نویسی : یه کلاغ دیگه ؟؟؟
ساده بود و پاک..........
مثله ؟؟؟؟؟
این قلم تو آدم رو تو زمین فرو می بره...
سلام دوست من .....خوشحالم که با شما آشنا شدم...ممنون که به وبلاگ من سر زدی .....کلبه حقیرانه ء کوچکی ساختم....خوشحال میشم که باز هم با اومدنت بهش صفا بدی....موفق باشی
حتما خدمت می رسم ...
زیاد فکر نکن ارزشش رو نداره.
زندگی ایینه خیال شبها * زندگی عشق بی پایان دلها * زندگی قصه وقصه * زندگی تنهای تنها * زندگی....
سلام.انتخاب خیلی قشنگی بود.