..

 

فریاد می زنم ، زمزمه ای نمی شنوی

سکوت می کنم ، دلتنگ صدای منی

 

لحظه ای نمی مانی ، دلواپس راه رفته ای

می مانی و راه نرفته را نمی بینی

 

خورشید را نمی یابی ، گلایه مند آسمانی

ماه را می بینی ، به خواب می روی .

 

 

فریاد می زنم ، زمزمه ای نمی شنوی ..

نگو که ساکتم و تشنه ی شنیدنی

 

نگاه می کنم ، چشم می بندی

نگاه نمی کنم ، شاکی چشمان منی

 

می خندم ، نمی خندی

نگو که دلتنگ خنده های منی

 

خاموشی ، جای دیگر سیر می کنی

نگو که از سکوت لحظه ها می شکنی

 

نگو که همراهی و همسفر راه پیمودنی

نه !  خسته ای و مشتاق آرمیدنی

 

شکوه بهانه می کنی و شاکی قلب منی

نگو که هر چه می گویم هیچ نمی فهمی !

 

ک . آسمان

مهر هشتا د و چهار

 

نظرات 4 + ارسال نظر
پردیس جمعه 4 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:18 ب.ظ http://chashmanesiyah.persianblog.com

نگو که همراهی و همسفر راه پیمودنی

نه ! خسته ای و مشتاق آرمیدنی

شکوه بهانه می کنی و شاکی قلب منی

نگو که هر چه می گویم هیچ نمی فهمی !

حرف نمی زنم که نگویی : خوش خیالی ..

مابوس شنبه 12 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.brainrace.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی؟
آره راست می گی
البته در باره ی تاریخ ، ریاضیات و فیزیک هم مقاله دارم
ولی حالا بزار دو تا نجومی باحاله دیگه بنویسم. میرم بعد چهارم و نسبیت. بقیه شم خدا بزرگه. راستی لینکتو می زارم تو وبلاگم. اگه خواستی توهم بزار

ممنون مهدی جان . امیدوارم در راهی که در پیش گرفتی موفق باشی .

lonely //ohsen چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 03:22 ق.ظ http://zemestaaan.persianblog.com

خوب میدانم از چه میگویی
باری نمیدانم چه بگویم
جواب تو را ای خسته ی نومید
از کجا بیارم و چگونه بگویم ؟؟؟

هیچ هم نگویی می فهمم که می فهمی و میدانی !
می دانم عزیز ..

آلاله دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:29 ب.ظ http://wittygirl.persianblog.com

سلام دوست قدیمی ... منو یادت هست ؟؟؟؟
می دونم چه دردی داری .... می دونم چقدر سخته .... و تنها راه رفتن نیست ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد