روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان برای هر انسان
برادریست .....
روزی که دیگر درخانه هاشان را نمی بندند ؛
قفل افسانه ای است
و قلب برای زندگی بس است .
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
روزی که آهنگ هر حرف زندگی است
تا من به خاطر آخرین شعر ، رنج جست و جوی قافیه نبرم ...
روزی که هر لب ترانه ای است
تا کمترین سرود بوسه باشد .
روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آن روز را انتظار می کشم ؛
حتی روزی که دیگر نباشم .
احمد شاملو
برای : پ . خ |